امور شغلی ام پیچیده شده است

چند تا هندوانه را با یک دست برداشته ام اما به لطف خدا هیچ وقت زمین نیفتاده است اما گاهی نگرانم که تاخیر در کارها حق الناس بشود 

به هر جهت ماموریت فردا که غیر ضروری بود را کنسل کردم تا بتوانم به کارهای جدی تر بپردازم در نتیجه باید به موقع برسم شرکت تا بتوانم هم کارهای روز را انجام دهم و هم سری به اداره کار و اداره ورشکستگی بزنم.

کارشناس یکی از پرونده ها هم از ما مدرک میخواست و این هفته باید برایش انجام دهم.

اوه اوه! هزار تا کار باقیمانده است!